شعرانتظار

ساخت وبلاگ
ای عزیزان ای حکیمان بشنویدای هر آن کس خویشتن داند عبید⚘⚘⚘⚘⚘⚘مُلک مطلق مالِ ربِّ العالمینغیر اورا مُلکِ مطلق نیست یقین⚘⚘⚘⚘⚘⚘هرچه داری حاجتی از او بخواهاو نیازت را کند تا رو به راه⚘⚘⚘⚘⚘⚘چون که خلّاق است خزائن پیش اوتو که مخلوقی برو در کیش او⚘⚘⚘⚘⚘⚘بنده اش شو حرف حق را کُن قبولجهل و بشکن تا نشی هرگز ملول⚘⚘⚘⚘⚘⚘کن اطاعت امر علّام الغُیوبعیب پوشان اوست ستّارالعُیوب⚘⚘⚘⚘⚘⚘نفس خودرا از رَذالت پاک کنروح خودرا عازم افلاک کن ⚘⚘⚘⚘⚘⚘هر چه حق باشد همان را پاک دانآنچه باطل است تو ناپاک دان⚘⚘⚘⚘⚘⚘چونکه حق را دوست میدارد خداکار باطل خبط شیطان است ادا⚘⚘⚘⚘⚘⚘سالکی گر راه حق را برگُزیندان خداوند را همیشه درکمین⚘⚘⚘⚘⚘⚘کار خیرت ده برابر هست حسابکار شرَّت یک نوشته در کتاب⚘⚘⚘⚘⚘⚘یا اولو الاَلباب رُو اندیشه کن خیر بهتر را بگیر و پیشه کن⚘⚘⚘⚘⚘⚘رستگاری خواهی اندر دو جهانخیر کن تو آشکار و در نهان⚘⚘⚘⚘⚘⚘تا توانی حقِّ ذی الحق کُن ادا خویشتن را در رهِ حق کن فدا⚘⚘⚘⚘⚘⚘ذکرحق گو باش در یاد خداظاهر و باطن هم او را کن صدا⚘⚘⚘⚘⚘⚘گو خدایا ای حکیم ومهر بانآمدم برآستانت ده امان⚘⚘⚘⚘⚘⚘هیچ کس را غیر تو نیست قدرتیعفو کن مارا تو کان رحمتی⚘⚘⚘⚘⚘⚘آبرویم حفظ کن یا ذالجلالتا همیشه من به یادت حال و قال⚘⚘⚘⚘⚘⚘این نصیحت بشنوید یا ذالعقولهیچ شرکی برخداوند نیست قبول⚘⚘⚘⚘⚘⚘هر که مشرک است خدارا ، زود و دیرخویشتن را کرده در دامی اسیر⚘⚘⚘⚘⚘⚘شرک باشد بر خدا ظلمِ عظیمچون خداوند است سُبحان وقدیم⚘⚘⚘⚘⚘⚘هیچ اعمالی ز مشرک نیست قبولدرک کن این یا ظلوماً یا جهول⚘⚘⚘⚘⚘⚘هرچه مشرک می کند حبط است و حبطچون خداوند گفته اش حق است و حق⚘⚘⚘⚘⚘⚘ + نوشته شده در  یکشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۲ساعت 12:48&nbsp توسط فرامرز عبداله پور  شعرانتظار...
ما را در سایت شعرانتظار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : faramarz2017a بازدید : 58 تاريخ : جمعه 24 آذر 1402 ساعت: 17:03

بنام خدابیردرد اورکدن قوزانیب ایتگین دوشوبدیر جانیمههی حول وئریر عقلیم قاچا ضربه اورا وجدانیمه⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘زینتله نفسیم تُولِیا ادراک و حسّیم کورلیاجان پرده سیندن بویلِیا لطمه اورا ایمانیمه⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘معشوقه دن آیری سالا نا ساز طبلینن چالاحیثیّتیم مندن آلا سُرنا چالا مهمانیمه⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘اول دردی جاندان تِیلدیم من باغلی یام پیمانیمهتاجسم ایچینده روح وار من مخلصم جانانیمه⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘مین یول دیریلدیب أُلدوره جلاد كافر فرمنيال چکمرم معشوقیدن یوز وِئرمرم بیگانیه⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘عارفلر ازَّلدن بیلر عاقل تمامین سؤيله يرگؤیده ملائِکلر دِئیر دقت ایدون طمأنينينه⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘عشق عالمیله ال آ پارخلّاقِ عالم تِئز تاپارگیزلین اورکلرده اولان محدوده ی پنهانیمی⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘صالح عمل لر اولماسا نِتسین کرام الکاتبینبهتردی منکر تز گلیب قبض ایلسین بو جانیمی⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ + نوشته شده در  پنجشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۲ساعت 20:55&nbsp توسط فرامرز عبداله پور  |  شعرانتظار...
ما را در سایت شعرانتظار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : faramarz2017a بازدید : 47 تاريخ : جمعه 24 آذر 1402 ساعت: 17:03

ای وصیِّ مصطفی شاه دوعالم یاعلیای قسیمِ جنّت دوزخ تویی نفس نبیای شهنشاه ولایت همسر زهرا بتولوی بُوَد نامت دوای دردمندان یاعلیای شجاعان عرب از تیغ تیزت خوفناکای فقیران مدینه در لقائت سینه چاکای یتیمان محله در حضورت شادناکوی دُرِ دریای عصمت ماهِ رندان یاعلی .....نورحق شیرخدا مولای درویشان علیاسوه ی عدل و عدالت شاه مردان یاعلی.....علی خطیبیست تواناادیبیست داناحکیمیست بینامعلمیست بامعناجنگجوییست قهارحیدریست کرارداوریست داداربنده ایست نیک کردارعزیزیست با وِقارحلیمیست بُردبارمتکلمیست خوش گفتارانسانیست دیندارولیییست ازطرف کردگارجانشینیست مردم دارعاقلیست بامنطق و ادله دارعارفیست درپی یاراسداللهیست قالب عابدیست طالبحقیقتیست جالب......علی ادیب الاُدبا است و فُصیحُ الفصحاوهرآنچه می کند حق است و هرآنچه نمی کند ناحقازکمال معرفتش عارفان متحیّرودرجمال عقلش عاقلان والیهودروصف عبادتش زاهدان ماندهودرجوار عدالتش پادشاهان شرمنده...ای سرِ سرحلقه ی خوبان علی پیر و مولای فقیران علی..ازکرم وسخای علی گر بخواهیم وصف کنیم قلم توانایی توصیفش راندارد .کریمیست که دررکوع عبادت حاجت نیازمندی را روا.حکیمیست که در مسند قضاوت درد بزه دیده ای را دوا.حلیمیست که در برابر ظلم و جور معاندان استوار و پابرجا.متواضعیست که در کوی یتیمان و مسکینان از غرور و کبر رها......من نتوانم که کنم وصف اوبهتر ازاین وصف و مرام است علیبرچسب‌ها: غزلیات فرامرز + نوشته شده در  جمعه ۳ آذر ۱۴۰۲ساعت 20:51&nbsp توسط فرامرز عبداله پور  |  شعرانتظار...
ما را در سایت شعرانتظار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : faramarz2017a بازدید : 41 تاريخ : سه شنبه 14 آذر 1402 ساعت: 13:36

چون شدی تو آسیابان، داد زن گندم بیارگول خوردی، مال باختی، خاک غم بر سربِباردِه ادامه زندگانی، صبر کُن ،طاقت بیارچون توئی زرگر ،سرآری ازقیراط و از عَیارگشتی عاشق، دردمندی، ای جوان زنده حالماندی خانه ، کار نداری ، برپدر مادر وَبالزندگانی ، شکل دادن ، بر تو هم گشته مَحالمُقتدر باش ، بد نیندیش ، ظَنِّ بِه در دل گُمارعَفو گیر و ، امر بر نیک ، از کم عقلان دور باشاین نصیحت را شِنو ازمن ،نشو مست وعیاشدرحریمِ کِبریا ، راهی ندارد ، رَذل . اوباشنفس را ، صیقَل بده ، از زنگبار و از غُبارای که غفلت کرده ای ، از عُمر خود، بر خود بیامُلتفت شو ، مُفت دادی، این طلای ناب رابازگشتی نیست ، این ایّامِ بر جوی رفته رانفس بِتکان ، رو بر آور ، بر خداوند غفارناخِرد را در حَریمِ قُدسِ اعلا راه نیست عاقلان دانند حقاً راه چیست و چاه چیستاین سُئوالی است ازحق ، یعنی مَردم مُنزویست؟؟هِی ندا آید ز بالا ، هان ، دلِ سالم بیاربرچسب‌ها: غزلیات فرامرز + نوشته شده در  جمعه ۲۶ آبان ۱۴۰۲ساعت 15:28&nbsp توسط فرامرز عبداله پور  |  شعرانتظار...
ما را در سایت شعرانتظار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : faramarz2017a بازدید : 72 تاريخ : پنجشنبه 2 آذر 1402 ساعت: 14:23

بنام اللهای گوزلری'>گوزلری شهلا گوزلای قامتی رعنا گوزلای لبلریندن داملایانشهد من سلوی گوزلای چهره سینده پارلیاننور علی الأشیاء گوزلای قاشلاری قوس وقزحبوجانه سالموشسان فزعآخر نه وقته جن دوزحای سیرتی زیبا گوزلهجرون سالوب اود جانیماعشقون صفا عرفانیماکاش بیر گلیدون یانیماای هادی دلها گوزلای عشقیمون دور دانه سیای عقلیمون فرزانه سیای کونلومون مستانه سیای ماه مه روها گوزلوِئررم قسم اوزجانیماآس بیر قولاغ افغانیماشعله سالوبسان جانیماای کفو بی همتا گوزلنولموش منه ناز ایلیسنکونلومی ناساز ایلیسنمهرینی چوخ آز ایلیسنقیل دردیمه داوا گوزلدور گل منیلن بیر دانیشکین کدرتون آت دور باریشهر دنده بیر حالیم سوروشای مهربان حورا گوزلنیلوم اورکدور ایسلیورگیزلینجه اسمون سسلیورآیدینجا وصلون ایستیورای جانه سالموش جا گوزلسن بیر قوچی من بیر یازیقبیر یرده اولساق چوخ بازیقهم صحبت اولسون بس سازیقمهرون دوشوب جانا گوزلگل توک اتکدن اول داشیقویما سووشسون اول یاشیگل قوش بو باشه اول باشیای فطرتی جویا گوزلگل بیر منیلن اولگینانبو جانه لرزه سالگینانجان قدرین آخر بیل گیننای ساچی سونبول سا گوزلبلکه بو هجران قورتولااندوه و غملر ییرتیلاجان وصلی جانلان اورتولهای جان وِئرن جاناگوزلاولما فرامرز نا امیدبیراهه گتسون گرقئيدعشق مجازين بوشلا دوتعشق حقيقين ها گوزل...................................................ترجمهای گوزلری شهلا گوزل(ای زیبا روی چشم شهلا)ای قامتی رعنا گوزل(ای زیبا روی قامت رعنا)ای لبلریندن داملایان(ای زیبارویی که ازلبهایش می چکد)شَهدِ مَنِ سَلوا گوزل(شیره مَنِّ و سَلوی ..شیره ی که خدا به بنی اسرائیل موقعی که دربیابان تیه سرگردان بودند میرساند)ای چهره سینده پارلیان(ای زیبا رویی که درخشندگی چهره اش)نورٌ علَی الأشیاء گوزل شعرانتظار...
ما را در سایت شعرانتظار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : faramarz2017a بازدید : 119 تاريخ : پنجشنبه 2 آذر 1402 ساعت: 14:23

ای همسرِ زیبای منای اُسوه ی رویای منوی مهربان حوّای منقربان سنه بوجان بو تنای رهرُوِ والای منای شقِّه ی جویای منوی مونس تنهای مندانیشمیسان منله ندنای لُؤ لُؤِ دریای منای گوهر صحرای منوی دُرِّ بی همتای منآتیب منی تنها گِئدنای لاله زار باغِ منای سبزه زارم درچمنوی نیمه ی پنهان مندور گل بری ناز ایتمه سَنای دلبرِ مستانِ منوی قمری بستانِ منای برگرفته جانِ منمنَّن نه ایستیرسن دِئنَنای مَه رُخِ سودایِ منای دلبر هم پایِ منای چشمِ نابینای من مُلک عالمین آتمیش گِئدنای جانِ من سلطانِ منای شعله ی پنهانِ منآتش زدی برجانِ منبیر کیمسه یوخدور سُؤندورَنای مَه وَشِ خوش نام منافتاده ای در دامِ منآهسته می گویم سخنائشیت مَسین گلیپ گِئدنای روحِ من عرفانِ منزینت دِهِ ایمانِ من ای عشقِ بی پایانِ مندور گل منه لای لای دِئنَنای هایِ من ای هویِ من ای یارِ زیبا رویِ منالهام گیر ازسویِ منصونرا دِئمه یوخ اورگَدَنای بلبل شیدای من ای وحشی آهوی خُتنوی زیرِ پایِ تو عدنجنّت ایچینده یول گِئدنای حوری جنّاتِ منبگرفتی جا در ذاتِ منتو زنده ای درموت منعشقینله روحیم قَئیتَرنای بیگُم اعلای ِ منای حایل این جان وتنپیدا و پنهان و علَنمعشو قه سین فریاد اِئدَنمی دِه خورم یک جُرعه منبِشوم رها ازقید تندارم کجا میرم که منایچدیم چاخیر پیمانه دنخوردم از آن می مست من بشنو چه می گویم سخن بر طارمِ اعلای منگِئتدیم بو ویران خانه دن + نوشته شده در  چهارشنبه ۱ آذر ۱۴۰۲ساعت 1:27&nbsp توسط فرامرز عبداله پور  |  شعرانتظار...
ما را در سایت شعرانتظار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : faramarz2017a بازدید : 66 تاريخ : پنجشنبه 2 آذر 1402 ساعت: 14:23